بدون شک میدانید یکی از اصلیترین و مهمترین رکنهای اقتصادی هرکشور بازار سرمایه است. بازار سرمایه ازجمله بازار ارزدیجیتال هرکشور ارتباط نزدیکی با ساختار اقتصادی همان کشور دارد و به همین جهت قوی یا ضعیف بودن این بازار میتواند وضعیت اقتصاد را به خوبی نشاندهد. همچنین فراموش نکنید که توسعه بازار سرمایه نقش مهمی در رشد درآمد ملی کشور و رفاه عمومی جامعه دارد. در ادامه قصد داریم به بررسی تاثیر نرخ رشد اقتصادی بر بورس بپردازیم.
نقش بورس در رشد اقتصادی
امروزه مطابق با آمارهای تاریخی بورسهای توسعهی افته در کشورهای پیشرفته قرار دارند. خوب است بدانید که در این کشورها امنیت سرمایهگذاری برای ورود سرمایهگذاران داخلی و خارجی به بورس به خوبی فراهم شده است.
امروزه هدف اصلی که همهی کشورها و جوامع در تلاش هستند تا به آن برسند، رشد و توسعه اقتصادی است. سرلوحه اهداف و برنامهریزیهای گوناگون تمام کشورها، تامین یک زندگی مناسب برای همهی افراد جامعه است. بدون شک میدانید که اصلیترین عاملی که در توسعه تمام جوامع اثرگذار است، رشد اقتصاد آنها است.
سرمایهگذاری در بورس نقش مهم و اثرگذاری در سیستمها و سامانههای اقتصادی هرکشور دارد. این سرمایهگذاری به عنوان دماسنج اقتصادی کشورها عمل میکند و آنقدر این نقش مهم است که نمیتوان آن از آن چشمپوشی کرد.
رشد و توسعه اقتصادی بدون سرمایهگذاریهای کلان غیرممکن و نشدنی است. اما سرمایهگذاریهای کلان به هیچوجه براساس بازار منابع کوتاهمدت مالی تامین نمیشوند. پس به همین جهت زیرساخت اصلی تامین بلند مدت هر کشور نیازمند یک بازار سرمایه قوی و کارآمد است.
مهمترین تفاوت میان بازار بورس و بازارهای سنتی رسمی بودن، شفافیت و برخورداری از پشتوانه محکم قانونی است.
برخی از پژوهشگران اقتصادی و سرمایهگذاران معتقد هستند که رونق بازار بورس که در حال حاضر وجود دارد، بازتاب اقتصاد در حال پیشرفت است. این اقتصاد در بلندمدت میان رشد اقتصادی و شاخصهای توسعه بازار بورس، ارتباط مثبت و دو طرفهای بهوجود میآورد که در ادامه به بررسی دقیق و کامل این ارتباط دوطرفه و اجزای آن میپردازیم.
رشد اقتصادی چیست؟
میتوان گفت که رشد اقتصادی افزایش تولید یک کشور در یک سال خاص است که با مقدار آن در سال پایه مقایسه میشود. دقت داشته باشید که در سطح کلان، افزایش تولید ناخالص داخلی در سال موردنظر به نسبت مقدار آن در یک سال پایه، رشد اقتصادی به حساب میآید.
احتمالا برای شماهم این سوال پیش آمدهاست که چرا از سال پایه برای محاسبه رشد اقتصادی استفاده میشود؟ دلیل این امر این است که افزایش محاسبه شده در تولید ناخالص ملی، ناشی از افزایش میزان تولیدات باشد و تاثیر افزایش قیمتها یا تورم از بین برود.
لازم به ذکر است که تولید ناخالص ملی، مجموع ارزش پولی است که از کالاها و خدمات نهایی تولید شده در یک سال بهدست میآید دقت داشته باشید که این کالا و خدمات با استفاده از عوامل تولیدی که متعلق به شهروندان یک کشور است، فراهم میشوند. خوب است بدانید که کالاها و خدمات نهایی همان کالا و خدماتی هستند که به مشتری نهایی فروخته میشوند یا اینکه از راههای دیگر به دست او میرسند.
در نهایت میتوان سادهتر گفت که نرخ رشد اقتصاد یک نسبت است که برحسب درصد به دست میآید. این نرخ نشانگر این است که ارزش افزودهی اقتصاد یک کشور در یک دورهی مشخص که بهطور معمول یک سال یا چندسال است، نسبت به دوره یا سال قبل چقدر تغییر داشته است. پژوهشگران یا فعالان اقتصادی نرخ رشد اقتصاد را اینگونه تعریف میکنند که تولید ناخالص داخلی یک سال مشخص چقدر نسبت به سال قبل بیشتر یا کمتر شده است.
در کشور ما، ایران، نرخ تورم بسیار بالا است و به همین جهت ارزش افزودهی بوجود آمده در هرسال نسبت به سال قبل دستکم به اندازه تورم افزایش مییابد و درنتیجه این تورم ایجاد شده باید به هر طریقی از محاسبه نرخ رشد اقتصاد حذف شود. زمانی که صحبت از متغیرهای واقعی میشود، اثر تورم به طور کامل حذف میشود و به همین جهت ارقام بهدست آمده با ارقام سالها و دورههای گذشته قابل مقایسه هستند. فراموش نکنید که ممکن است شاخصهای رشد بصورت سرانه نیز محاسبه شوند. این محاسبه مهرتاییدی بر تغییرات بهوجود آمده در رفاه جامعه است.
درنهایت رشد اقتصادی به معنای ساده افزایش ظرفیتهای اقتصادی یک کشور است. این افزایش ظرفیتها درجهت تولید کالا و خدمات در یک دوره و بازهی زمانی مشخص است. علم اقتصاد در رابطه با نظریههای رشد بسیار گسترده است. چراکه این نظریهها در دورههای زمانی متفاوت توسط افراد مختلف باتوجه به شرایط حاکم بر جامعه به ثبت رسیدهاند.
نظریههای مختلف رشد اقتصادی
نظریههای مختلف رشد به وجود آمدند تا نشان دهند هر اقتصاد چگونه محصولات و خدمات خود را تولید میکند و چگونه آنچه را که تولید کرده را مصرف میکند. همچنین این نظریهها تغییرات رشد اقتصادی که در همهی کشورها رخ میدهد را بررسی میکنند و پاسخ روشنی برای این که اقتصاد کشورها چگونه رشد میکند و چرا سرعت رشد اقتصاد همهی کشورها یکسان نیست و برخی با سرعت بالاتری رشد میکنند؟ میدهند.
همانطور که میدانید عوامل فراوانی در رشد اقتصادی بلندمدت موسسات نقش دارند، نظریههای رشد در تلاش هستند تا این عوامل را شناسایی و معرفی کنند.
خوب است بدانید زمانی که تولید ناخالص داخلی افزایش مییابد، وضعیت رفاه عمومی و وضعیت کسبوکار بنگاههای اقتصاد، بسیار بهبود مییابد. این شرایط زمانی که ناخالص داخلی بدون نفت باشد بسیار تشدید میشود.زمانی که بنگاههای اقتصادی بهبود مییابند و نسبت به قبل وضعیت بهتری پیدا میکنند، سودآوری بسیار بالاتری دارند و به همین خاطر سرمایهگذاری بر روی آنها افزایش مییابد و در نتیجه چشمانداز آتی آنها بهبود مییابد. درنهایت این اتفاقات، بر شاخص کل بورس تاثیر مثبتی به جای میگذارند.
چه عواملی موجب رشد اقتصادی میشود؟
عوامل بسیاری در رشد اقتصادی کشورها تاثیرگذار هستند که در ادامه به معرفی و بررسی مهمترین آنها میپردازیم.
۱_به کارگیری فناوریهای جدید
زمانی که بر روی فناوریهای جدید سرمایهگذاری صورت میگیرد، به صورت بالقوه بازدهی کالاها و خدمات افزایش مییابد. چراکه بدون شک فناوریهای جدید نسبت به فناوریهای قدیمی کارآمدتر و مناسبتر هستند.
برای درک بهتر این مفهوم یه مثال زیر دقت کنید؛ در قرن های ۱۸و۱۹ در بریتانیا شرایط اقتصادی مناسبی حاکم نبود اما مکانیزاسیون گسترده موجب شد تا این کشور مقادیر عظیم و بسیار زیادی بازدهی را از منابع کم و اندکی بهدست آورد و درنهایت بریتانیا تبدیل به نخستین کشور کاملا صنعتی جهان شد.
از نمونههای دیگر میتوان به چین اشارهکرد؛ در سالهای اخیر چین با نرخ رشد سریعی مواجه است.میتوان گفت که این نرخ سریع رشد تاحد بسیاری به ، بکارگیری فناوریهای جدید در فرایند تولید بستگی دارد. اگر مقدار ناکافی از منابع در اختیار کالاهای سرمایهای قرارگیرد، اقتصاد رشدی را تجربه نمیکند.
همانطور که میدانید با گذشت زمان سرمایهی موردنظر ارزش اولیه خود را از دست میدهد و به همین جهت باید همیشه بخشی از منابع یک کشور در اختیار کالاهای سرمایهای قرارگیرد تا اقتصاد اندازهی خود را حفظ کند و کوچکتر نشود.
۲_تقسیم کار و تخصصی شدن وظایف
همانطور که میتوانید تقسیم کار به معنای این است که بخشهای مختلف یک کار را به افراد مختلف بسپاریم. در حوزهی تولید نیز وظایف مختلف به افراد مختلف سپرده میشود تا رشد قابل توجهی در ظرفیت تولیدی ایجادشود و تولید یه سوددهی بالایی برسد.
دقت داشتهباشید که در این تقسیم کار از ماشینآلات توسعهیافته و... نیز استفاده میشود و درنتیجه این امر نیروی کار در قسمت کوچکی از تولید که وظایف خود است، متخصص شود.
۳_ به کارگیری روشهای جدید تولید
روشهای تولید که روزبه روز نوینتر و جدیدتر میشوند، بازدهی بالقوه افزایش مییابد. برای نمونه استفاده از کارگروهی
در تولید وسایل نقلیهی موتوری، ضایعات را کاهش میدهد و به همین جهت بهرهوری را نسبت به گذشته بهبود میبخشد. همچنین با رایجشدن و استفادهی گسترده از روشهای تولیدی که توسط رایانه کنترل میشوند نظیر؛ رباتیک و... پتانسیل تولید بسیاری از شرکتها بسیار افزایش یافت.
۴_افزایش نیروی کار
زمانی که نیروی کار افزایش مییابد، بازدهی بالقوهی اقتصادها افزایش مییابد. خوب است بدانید که این افزایش نیروی کار میتواند از راههای مختلفی نظیر؛ رشد طبیعی جمعیت و در شرایطی که که نرخ تولد بیشتر از نرخ مرگومیر است، مهاجرت خالص و در شرایطی که میزان مهاجرت به داخل کشور، بیشتر از مهاجرت به خارج است، ایجاد شود.
۵_کشف مواد اولیه جدید
خوب است بدانید که زمانی که منابع نوین و جدیدی نظیر؛ نفت، گاز و... کشف میشوند، ظرفیت تولیدی اقتصاد افزایش چشمگیری مییابد.
منحنی امکانات تولید
منحنی امکانات تولید ترکیبهای مختلف خروجی را که اقتصاد میتواند تولیدکند، نشان میدهد. در این منحنی رشد به عنوان افزایش بازدهی بالقوه در طول زمان تعریف میشود و با تغییر مکان روبه بیرون منحنی نشان داده میشود.
تغییر مکان روبه بیرون منحنی امکانات به معنای این است که ظرفیت تولید تمام کالاها در اقتصاد افزایش مییابد.
درچه شرایطی منحنی امکانات تولید به سمت داخل حرکت میکند؟
شرایط بسیاری بر حرکت منحنی امکانات تولید یه سمت داخل اثر میگذارد که در ادامه با معرفی و بررسی مهمترین آنها میپردازیم.
۱_به پایان رسیدن منابع
زمانی که منابع مهم تجدیدناپذیر نظیر نفت به پایان میرسد، ظرفیت تولیدی اقتصاد کاهش مییابد. زمانی که روشهای تولیدی فوقالعاده کارآمدی استفاده شود یا اینکه کشور بیش از حد تخصص یافته باشد، این اتمام سریعتر رخ میدهد. در سمت دیگر رشد پایدار به این معنا است نرخ رشد فعلی نباید آنقدر زیاد باشد که نسلهای آینده، از مزایای منابع کمیاب نظیر؛ منابع تجدیدناپذیر و محیط زیستی پاک محروم شوند.
۲_عدم سرمایهگذاری
عدم سرمایهگذاری در سرمایهی انسانی و سرمایهی واقعی درجهت کاهش ارز دلیلی میشود تا ظرفیت اقتصاد یک کشور کاهش یابد. همانطور که میدانید سرمایههای واقعی نظیر؛ ماشینآلات و تجهیزات با گذر زمان کهنه و فرسوده میشوند و به همین جهت بهرهوری آنها در طول زمان کاهش مییابد.
زمانی که بازدهی سرمایهی واقعی کاهش مییابد، بهرهوری نیروی کار نیز افزایش مییابد. همچنین کیفیت و بهرهوری نیروی کار در گرو کسب مهارتهای جدید است. درنهایت اگر یک اقتصاد بر روی نیروی انسانی و فناوری خود سرمایهگذاری نکند، منحنی امکانات تولید مسیر خود را عوض میکند و به آرامی به سمت داخل حرکت میکند.
۳_نابودی زیرساختها
درگیریهای نظامی در بسیاری از موارد کارخانهها، مردم ، ارتباطات و زیرساختها را از بین میبرد.
۴_بلایای طبیعی
فاجعهها و بلایای طبیعی نقش پررنگی در منحنی امکانات تولید اقتصاد و بازار ارز دیجیتال دارد. برای مثال اگر برای طبیعی مانند سونامی روز بوکس سال ۲۰۰۵ یا زلزله هاییتی سال ۲۰۱۰ رخدهد، منحنی امکانات تولید اقتصاد به سمت داخل حرکت میکند. در ادامه به بررسی عوامل رشد اقتصادی بهطور خلاصه میپردازیم.
عوامل اقتصادی
عواملی نظیر؛ منابع طبیعی، تمرکز سرمایه، پیشرفتهای تکنولوژیک، سازماندهی تولید، تقسیم کار، مقیاس تولید و...در افزایش بهرهوری تأثیر بسیاری دارند.
عوامل غیر اقتصادی رشد
عوامل بسیاری نظیر؛ عوامل اجتماعی، عوامل انسانی و عوامل سیاسی و تشکیلاتی از عوامل غیراقتصادی رشد به حساب میآیند.
معنی مثبتشدن رشد اقتصادی
مثبتشدن رشد اقتصادی به معنای افزایش تولید ناخالص داخلی و ارزش پولی کالاها و خدمات نهایی تولیدشده است. این مثبتشدن توسط واحدهای اقتصادی مقیم کشور در دوره زمانی معین نسبت به دوره قبل صورت میگیرد. دقت داشتهباشید که این افزایش در مجموع حاصل میشود و به معنای قطعی افزایش تکتک اجزای تولید ناخالص داخلی نیست.
لازم به ذکراست که که ممکن است بخشهایی از اقتصاد با رشد منفی مواجه میشوند اما رشد مثبت و بزرگتر که در دیگر بخشها رخ میدهد، مقدار منفی آن بخش را جبران میکند.
آثار رشد اقتصادی و مطلوبیتهای آن
امروزه دلایل بسیاری در مطلوبیت رشد اقتصادی اثرگذار هستند که در ادامه به بررسی مهمترین آنها میپردازیم.
•رشد دلیلی میشود تا محدوده انتخاب انسان نسبت به قبل افزایش یابد. خوب است بدانید که این افزایش محدوده انتخاب در انتخاب شغل و نوع زندگی بهخصوص برای زنان و کودکان اثرگذار است.
•رشد اقتصادی بهبود آشکاری در وضعیت معاش، آسایش و مصرف تعداد بسیار زیادی از مردم بهوجود میآورد. این بهبود به حدی است که مردم اکنون نسبت به گذشته از تغذیه، وسایل زندگی، پوشاک، وسایل آموزشی و کالاهای مادی بیشتر برخوردار هستند.
•پیشرفت فنآوری دلیل میشود تا میلیونها نفر بینیاز از انجام کارهای طاقتفرسا شوند. همچنین در وقت بشر صرفهجویی میشود و طبیعت در تسلط نسبی بشر قرار میگیرد.
•با رشد اقتصادی قدرت سیاسی _ نظامی کشور در داخل و در عرصه بینالملل افزایش مییابد.
جمع بندی
در مطالب فوق به بررسی نرخ رشد اقتصادی در بازار بورس پرداختیم. میتوان گفت که یکی از عوامل تاثیرگذار بر شاخص کل قیمت سهام، رشد اقتصادی در طول دورههای تجاری است. همانطور که میدانید بازار ارزهای دیجیتال بازاری پرنوسان و ناآرام است و درعین حال عوامل بسیاری در افزایش یا کاهش قیمت آن تاثیردارند.
خوب است بدانید که رونق اقتصادی انتظارات سرمایهگذاران را در رابطه با سودآوری فعالیتها و اطمینان سرمایهگذاری تحت تاثیر قرار میدهد. افزایش رشد اقتصادی موجب میشود تا بیاطمینانی اقتصاد کاهش یابد و درنتیجه سودآوری انتظاری سرمایهگذار افزایش مییابد. در نتیجه این عوامل به همراه افزایش ثروت مورد انتظار موجب افزایش تقاضا برای انواع داراییها نظیر سهام و قیمت آن میشود. فراموش نکنید نقدینگی بازار سهام نقش مهمی در رشد دارد.